دوچرخه 28- قسمت 6 حمید بعد از تصادف با پیرمرد لحافدوز متوجه دوچرخه 28 پیرمرد میشود كه برایش آشنا است و گمان میبرد این دوچرخه متعلق به داییِ شهیدش است ، حمید كه خود اكنون مربی جودو است خود را به پیرمرد نزدیك میكند و متوجه میشود پسر پیرمرد جودوكار است اما پیرمرد را ترك كرده، در آخر متوجه میشود حدسش درست بوده و دوچرخخه متعلق به دایی كاظم است.. نویسنده: سیمین بنایی
دوچرخه 28- قسمت 5 حمید بعد از تصادف با پیرمرد لحافدوز متوجه دوچرخه 28 پیرمرد میشود كه برایش آشنا است و گمان میبرد این دوچرخه متعلق به داییِ شهیدش است ، حمید كه خود اكنون مربی جودو است خود را به پیرمرد نزدیك میكند و متوجه میشود پسر پیرمرد جودوكار است اما پیرمرد را ترك كرده، در آخر متوجه میشود حدسش درست بوده و دوچرخخه متعلق به دایی كاظم است.. نویسنده: سیمین بنایی
دوچرخه 28- قسمت 4 حمید بعد از تصادف با پیرمرد لحافدوز متوجه دوچرخه 28 پیرمرد میشود كه برایش آشنا است و گمان میبرد این دوچرخه متعلق به داییِ شهیدش است ، حمید كه خود اكنون مربی جودو است خود را به پیرمرد نزدیك میكند و متوجه میشود پسر پیرمرد جودوكار است اما پیرمرد را ترك كرده، در آخر متوجه میشود حدسش درست بوده و دوچرخخه متعلق به دایی كاظم است.. نویسنده: سیمین بنایی
دوچرخه 28- قسمت 3 حمید بعد از تصادف با پیرمرد لحافدوز متوجه دوچرخه 28 پیرمرد میشود كه برایش آشنا است و گمان میبرد این دوچرخه متعلق به داییِ شهیدش است ، حمید كه خود اكنون مربی جودو است خود را به پیرمرد نزدیك میكند و متوجه میشود پسر پیرمرد جودوكار است اما پیرمرد را ترك كرده، در آخر متوجه میشود حدسش درست بوده و دوچرخخه متعلق به دایی كاظم است.. نویسنده: سیمین بنایی
دوچرخه 28- قسمت 2 حمید بعد از تصادف با پیرمرد لحافدوز متوجه دوچرخه 28 پیرمرد میشود كه برایش آشنا است و گمان میبرد این دوچرخه متعلق به داییِ شهیدش است ، حمید كه خود اكنون مربی جودو است خود را به پیرمرد نزدیك میكند و متوجه میشود پسر پیرمرد جودوكار است اما پیرمرد را ترك كرده، در آخر متوجه میشود حدسش درست بوده و دوچرخخه متعلق به دایی كاظم است.. نویسنده: سیمین بنایی
دوچرخه 28- قسمت 1 حمید بعد از تصادف با پیرمرد لحافدوز متوجه دوچرخه 28 پیرمرد میشود كه برایش آشنا است و گمان میبرد این دوچرخه متعلق به داییِ شهیدش است ، حمید كه خود اكنون مربی جودو است خود را به پیرمرد نزدیك میكند و متوجه میشود پسر پیرمرد جودوكار است اما پیرمرد را ترك كرده، در آخر متوجه میشود حدسش درست بوده و دوچرخخه متعلق به دایی كاظم است.. نویسنده: سیمین بنایی